من صبورم اما
به خدا دست ِ خودم نیست اگر می رنجم،
یا اگر شادی زیبای تو را
به غم ِ غربت چشمان ِ خودم می بندم،
من صبورم اما
چه قدَر با همه ی عاشقی ام محزون ام
و به یاد ِ همه ی خاطره های گل ِسرخ
مثل ِ یک شبنم ِ افتاده ز غم مغموم ام...
من صبورم اما
بی دلیل از قفس کهنه ی شب می ترسم
بی دلیل از همه ی تیرگی رنگ ِ غروب
و چراغی که تو را از شب متروک دلم دور کند،
من صبورم اما
آه، این بغض ِ گران
صبر چه می داند چیست.
شاعر:
حمید مصدق
****
با تشکر از دوست عزیز:
برچسب : من صبورم اما,من صبورم اما این بغض گران,من صبورم اما بی دلیل,من صبورم اما بخدا,من صبورم اما آه این بغض گران,من صبورم اما بخدا دست خودم نیست,شعر من صبورم اما,وبلاگ من صبورم اما,متن من صبورم اما,شاعر شعر من صبورم اما, نویسنده : edonyaeshaeran7 بازدید : 219