خدایا اینترم را نت بفرما!

متن مرتبط با «رقص در خیابان های تهران» در سایت خدایا اینترم را نت بفرما! نوشته شده است

زندگی درد قشنگیست که جریان دارد ..

  •   تا زمانی که رسیدن به تو امکان دارد زندگی درد قشنگیست که جریان دارد   زندگی درد قشنگیست ، به جز شبهایش!که بدون تو فقط خوابِ پریشان دارد   یک نفر نیست تو را قسمت من گرداند؟! کار خیر است اگر این شهر مسلم, ...ادامه مطلب

  • همچو طاعونی که در دلها سرایت می کنی ..

  •   همچو طاعونی که در دلها سرایت می کنی با سلاح سرد چشمانت جنایت می کنی ‌هر کجا پا می گذاری فتنه بر پا می شودعالمی را با نگاهی مبتلایت می کنی   عطر گیسویت نماز شیخ شهرم  را شکستقبله را هم‌ ، هم مسیر چشم ه, ...ادامه مطلب

  • شانه های تو..

  •   شانه های توهمچو صخره های سخت و پر غرورموج گیسوان من در این نشیبسینه میکشد چو آبشار نور   شانه های توچون حصار های قلعه ای عظیمرقص رشته های گیسوان من بر آنهمچو رقص شاخه های بید در کف نسیم   شانه های ت, ...ادامه مطلب

  • نبودی مثل من سرگشته در امواج چشمانی..

  •   نبودی مثل من سرگشته در امواج چشمانیکه حتی نوح ترسید از چنین سیل خروشانی   نمی دانی چه دردی دارد از یار خودی خوردننخوردی مثل من از غیب هرگز تیرِ مژگانی   به جرم بوسه ای رسوای عالم بودم اما حیف ...نشد, ...ادامه مطلب

  • شرح دردیست که یک مرد دچارش باشد..

  •   شرحِ دردیست که یک مرد دچارش باشدصد گره ؛ کور تر از کور به کارش باشد   زخمی ام مثل شبانی که از اقبال کجشپسر حاکم شهر عاشق یارش باشد   حال آن مجرم محکوم به اعدامی کهمادرش گریه کنان شاهد دارش باشد   یا, ...ادامه مطلب

  • شب چو در بستم و مست از می نابش کردم..

  •   شب چو در بستم و مست از می ‌نابش کردمماه اگر حلقه به در کوفت جوابش کردم   دیدی آن ترک ختا دشمن جان بود مرا؟گرچه عمری به خطا دوست خطابش کردم   منزل مردم بیگانه چو شد خانه ی چشمآن قدر گریه نمودم که خرا, ...ادامه مطلب

  • مانده پشت بغض تلخم درد بعضی حرف ها..

  • "بعضی حرف ها" مانده پشت بغض تلخم دردِ بعضی حرفها نیست اینجا بین مردم،مردِ بعضی حرفها   گاه گاهی می خورد بر قامت احساس من ضربه ای از تیشه ی نامردِ بعضی حرف ها   کرده ام پاک از دلم اندیشه ی غم را ولی با, ...ادامه مطلب

  • آن قدر جذابیت داری که حیرت می کنم..

  •   من به بعضی چهره‌ها چون زود عادت می‌کنمپیش‌شان سر بر نمی‌آرم، رعایت می‌کنم   هم‌چنان که برگ خشکیده نماند بر درختمایه‌ی رنج تو باشم رفع زحمت می‌کنم   این دهانِ باز و چشم بی‌تحرّک را ببخشآن‌ قدر جذّابی, ...ادامه مطلب

  • نفسم گرفت ازین شب در این حصار بشکن..

  •   نفسم گرفت ازین شب در این حصار بشکندر این حصار جادویی روزگار بشکن   چو شقایق از دل سنگ برآر رایت خونبه جنون صلابت صخره ی کوهسار بشکن   تو که ترجمان صبحی به ترنم و ترانهلب زخم دیده بگشا صف انتظار بشکن, ...ادامه مطلب

  • کودکی هایم اتاقی ساده بود..

  • کودکی, هایم اتاقی, ساده بود قصه ای، دورِ اجاقی ساده بود شب که می شد نقش ها جان می گرفت روی سقف ما که طاقی ساده بود می شدم پروانه، خوابم می پرید خواب هایم اتفاقی ساده بود زندگی دستی پر از پوچی نبود ب, ...ادامه مطلب

  • در این خاک زرخیز ایران زمین ..

  • " شعر میهن " دراین خاک زرخیز, ایران, زمین نبودند جز مردمی پاک دین همه دینشان مردی و داد بود وز آن کشور آزاد و آباد بود چو مهر و وفا بود خود کیششان گنه بود آزار کس پیششان همه بنده ناب یزدان پاک همه, ...ادامه مطلب

  • گرچه چشمان تو جز در پی زیبایی نیست..

  • گرچه چشمان تو جز در پی زیبایی نیست     دل بکن! آینه این قدر تماشایی نیست حاصل خیره در آینه شدن‌ها آیا                دو برابر شدن غصه تنهایی نیست؟! بی‌سبب تا لب دریا مکشان قایق را          قایقت را, ...ادامه مطلب

  • آهسته در این نم نم باران بغلم کن..

  •  آهسته در این نم نم باران بغلم کن مردم همه خوابند تو یک آن بغلم کن اسپندبه روی دل من دود کن امشب دور از بدی چشم حسودان بغلم کن زخمی تر از آنم، بپرم تا لبه ی بوم گنجشک صفت گوشه ی ایوان بغلم کن لیلی, ...ادامه مطلب

  • صدای گمشده در غارهای مسدودم..

  • صدای گمشده در غارهای مسدودم فرود آمده از قله‌ای مه آلودم کنار شمع نشستند و راز می‌گفتند نگاه کردم و آتش برآمد از دودم گرفتم آنکه گلستان شوند هیزم‌ها چگونه سرد شود خاطرات نمرودم به شوق یافتنت ای کل, ...ادامه مطلب

  • بیا که بی تو به جان آمدم ز تنهایی

  • بـیـا، کـه بی‌تو بـــه جان آمدم ز بررسی از مرجع تنهایی طبق کپی رایت نمانده صـبر و مــرا بیـش ازین شکیبایی بیا، کـه جان مـرا بی‌تو نیست برگ حیات بیا، که چــشم مرا بی‌تو نیـسـت بینایی بیــا، کــه بی‌تو دلـــم راحتـی نـمی‌یابد , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها