نبودی مثل من سرگشته در امواج چشمانی..

ساخت وبلاگ

 

نبودی مثل من سرگشته در امواج چشمانی
که حتی نوح ترسید از چنین سیل خروشانی

 

نمی دانی چه دردی دارد از یار خودی خوردن
نخوردی مثل من از غیب هرگز تیرِ مژگانی

 

به جرم بوسه ای رسوای عالم بودم اما حیف ...
نشد وصلی مقدّر ، ماند داغی روی پیشانی

 

هزاران وعده ی خوبان،یکی را نیست امّیدی
غلط کردم که دل دادم به دست سست پیمانی
 
برایم دانه پاشیدی و می دانستم از اول ...
که این دام بلا دارد اسیران فراوانی

 

نباید اختیارم را به دست عشق میدادم
"چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی"

 

شاعر: فاطمه اتحاد

 

****

 

خدایا اینترم را نت بفرما!...
ما را در سایت خدایا اینترم را نت بفرما! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : edonyaeshaeran7 بازدید : 153 تاريخ : شنبه 24 اسفند 1398 ساعت: 13:18