خدایا اینترم را نت بفرما!

متن مرتبط با «بغلم کن شهریار» در سایت خدایا اینترم را نت بفرما! نوشته شده است

دیگر بهار هم سرحالم نمی کند ..

  • زندگی... جیره مختصری است،مثل یک فنجان چای، وکنارش عشق است،مثل یک حبۂ قند،زندگی راباعشق، نوش جان بایدکرد.‎"سهراب سپهری "سهراب سپهری :زندگی رسم خویشاوندی استزندگی بال و پری دارد با وسعت مرگپرسشی دارد اندازه ی عشقزندگی چیزی نیست که لب طاقچه ی عادت از یاد من و تو برودزندگی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر د, ...ادامه مطلب

  • همچو طاعونی که در دلها سرایت می کنی ..

  •   همچو طاعونی که در دلها سرایت می کنی با سلاح سرد چشمانت جنایت می کنی ‌هر کجا پا می گذاری فتنه بر پا می شودعالمی را با نگاهی مبتلایت می کنی   عطر گیسویت نماز شیخ شهرم  را شکستقبله را هم‌ ، هم مسیر چشم ه, ...ادامه مطلب

  • بلدم ناز کشیدن، بلدی ناز کنی؟

  •   بلدم ناز کشیدن، بلدی ناز کنی؟بلدی حال دلم را تو کمی ساز کنی؟  بلدی کف بزنی، ساز و نی و دف بزنی؟چو قناری بلدی چهچه و آواز کنی؟ به دلم می کشم از طرحِ نگاهت غزلیبلدی با نگهت در دلم اعجاز کنی؟ غزلی از ت, ...ادامه مطلب

  • ای عشق همتی کن، رنجم به سر بر ای عشق..

  •   ای عشق! همّتی کن ،رنجم به سر بَر ای عشق!از پا نشسته داری ،دستی بر آور ای عشق!   پیریّ و هم تو دانی ،آن جادوی جوانیآری تو هم قدیمی ،هم نا مکرّر ای عشق!   ما خسته ایم و تشنه ، تو سایه ای و چشمهباغی ،پ, ...ادامه مطلب

  • مگر تو یار نبودی؟ بمان و یاری کن ..

  • مگر تو یار نبودی؟ بمان و یاری کنبمان و با من ِ دلمُرده سوگواری کن هزار بار به شوق ِ تو با تو خندیدم تو نیز با من یک بار گریه‌زاری کن  به دیگران چه که درکم کنند یا نکنند"تو" درک کن "تو" کنارم بمان "تو", ...ادامه مطلب

  • من اگر ساز کنم حاضری آواز کنی؟

  •   من اگر ساز کنم, حاضری آواز کنی ؟غزلی خوانی و چون نغمهٔ دل بازکنی   بلدم ناز خریدن, بلدی ناز کنی ؟یا نشینی به ببرم, شعرنو آغازکنی؟   بلدم راز نگهدار شوم, راز بگوبلدی راز نگهداری و دمساز کنی ؟   بلدم , ...ادامه مطلب

  • گلایه هم که می کنم شعر حساب می شود..

  • " گلایه "   تکه یخی که عاشق ابر عذاب می شودسر قرار عاشقی همیشه آب می شود   به چشم فرش زیر پا سقف که مبتلا شودروز وصالشان کسی خانه خراب می شود   کنار قله های غم نخوان برای سنگ هاکوه که بغض می کند سنگ ،, ...ادامه مطلب

  • تلخ کنی دهان من، قند به دیگران دهی..

  •   تلخ کنی دهان من قند به دیگران دهی نم ندهی به کشت من آب به این و آن دهی   جان منی و یار من دولت پایدار من باغ من و بهار من باغ مرا خزان دهی   یا جهت ستیز من یا جهت گریز من وقت نبات ریز من وعده و امتح, ...ادامه مطلب

  • آن قدر جذابیت داری که حیرت می کنم..

  •   من به بعضی چهره‌ها چون زود عادت می‌کنمپیش‌شان سر بر نمی‌آرم، رعایت می‌کنم   هم‌چنان که برگ خشکیده نماند بر درختمایه‌ی رنج تو باشم رفع زحمت می‌کنم   این دهانِ باز و چشم بی‌تحرّک را ببخشآن‌ قدر جذّابی, ...ادامه مطلب

  • نفسم گرفت ازین شب در این حصار بشکن..

  •   نفسم گرفت ازین شب در این حصار بشکندر این حصار جادویی روزگار بشکن   چو شقایق از دل سنگ برآر رایت خونبه جنون صلابت صخره ی کوهسار بشکن   تو که ترجمان صبحی به ترنم و ترانهلب زخم دیده بگشا صف انتظار بشکن, ...ادامه مطلب

  • تنهائی ام پُر می کند تنهائی من را..

  •     تنهائی,,‌ام پُر می‌کند تنهائی,,‌ی من رابا غصه‌هایم می‌کشم سیگارِ بهمن راتلخ است باور کن ز هضمش برنمی‌آییوقتی ببینی در لباسِ دوست؛ دشمن را« سهراب » را کُشتم ولی باور نمی‌کردماین زخمِ کاری می‌کشد روزی «, ...ادامه مطلب

  • روز مرگم هر که شیون کند ..

  • روز مرگم، هر که شیون کند از دور و برم دور کنید همه را مست و خراب از می انگور کنید مزد غسال مرا سیر شرابش بدهید مست مست از همه جا حال خرابش بدهید بر مزارم مگذارید بیاید واعظ پیر میخانه بخواند غزلی ا, ...ادامه مطلب

  • آهسته در این نم نم باران بغلم کن..

  •  آهسته در این نم نم باران بغلم کن مردم همه خوابند تو یک آن بغلم کن اسپندبه روی دل من دود کن امشب دور از بدی چشم حسودان بغلم کن زخمی تر از آنم، بپرم تا لبه ی بوم گنجشک صفت گوشه ی ایوان بغلم کن لیلی, ...ادامه مطلب

  • روز مرگم هر که شیون کند از دور و برم دور کنید

  • روز مرگم، هر که شیون کند از دور و برم دور کنید همه را مست و خراب از می انگور کنید مزد غسال مرا سیر شرابش بدهید مست مست از همه جا حال خرابش بدهید بر مزارم مگذارید بیاید واعظ پیر میخانه بخواند غزلی ا, ...ادامه مطلب

  • پشت تقدیر نشستی که نگاهت نکنم؟..

  • پشت تقدیر نشستی که نگاهت نکنم؟ یا که بر بخت بد خویش،گواهت نکنم؟ بنشین آینه ام ! فرصت صحبت تنگ است به تو سوگند که رنجیده ز آهت نکنم هفت شهر غزلم بی تو در آشفتگی است از چه رو بر سر هر قافیه،شاهت نکنم؟ چشمه نوری و نامردم اگر از پس شب هر سحر پنجره را محو پگاهت نکنم از همان روز که سرسبز نگاهم کردی قول دادم که در این عشق،تباهت نکنم ایستادم به سر پنجه که خوبت بینم... پشت تقدیر نشستی که نگاهت نکنم ,تقدیر,نشستی,نگاهت,نکنم؟ ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها