خدایا اینترم را نت بفرما!

متن مرتبط با «درد یعنی مچاله ی شعری» در سایت خدایا اینترم را نت بفرما! نوشته شده است

لیلا دوباره قسمت ابن السلام شد ..

  • زندگی... جیره مختصری است،مثل یک فنجان چای، وکنارش عشق است،مثل یک حبۂ قند،زندگی راباعشق، نوش جان بایدکرد.‎"سهراب سپهری "سهراب سپهری :زندگی رسم خویشاوندی استزندگی بال و پری دارد با وسعت مرگپرسشی دارد اندازه ی عشقزندگی چیزی نیست که لب طاقچه ی عادت از یاد من و تو برودزندگی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر د, ...ادامه مطلب

  • دیگر بهار هم سرحالم نمی کند ..

  • زندگی... جیره مختصری است،مثل یک فنجان چای، وکنارش عشق است،مثل یک حبۂ قند،زندگی راباعشق، نوش جان بایدکرد.‎"سهراب سپهری "سهراب سپهری :زندگی رسم خویشاوندی استزندگی بال و پری دارد با وسعت مرگپرسشی دارد اندازه ی عشقزندگی چیزی نیست که لب طاقچه ی عادت از یاد من و تو برودزندگی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر د, ...ادامه مطلب

  • از زندگانیم گله دارد جوانیم ..

  • زندگی... جیره مختصری است،مثل یک فنجان چای، وکنارش عشق است،مثل یک حبۂ قند،زندگی راباعشق، نوش جان بایدکرد.‎"سهراب سپهری "سهراب سپهری :زندگی رسم خویشاوندی استزندگی بال و پری دارد, با وسعت مرگپرسشی دارد اندازه ی عشقزندگی چیزی نیست که لب طاقچه ی عادت از یاد من و تو برودزندگی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر د, ...ادامه مطلب

  • گفتمش شیرین ترین آواز چیست؟

  •   گفتمش :ـ «شیرین ‌ترین آواز چیست؟ »چشم غمگینش به‌رویم خیره ماند،قطره‌قطره اشکش از مژگان چکید،لرزه افتادش به گیسوی بلند،زیر لب، غمناک خواند:ـ «نالۀ زنجیرها بر دست من!»گفتمش :ـ «آنگه که از هم بگسلند . . .», ...ادامه مطلب

  • کاش که پیدا بشوی..

  •   دل من تنگ تو شد، کاش که پیدا بشوی که بیایی و در این تنگیِ دل جا بشوی   تو فقط آمده بودی که دل از من ببری؟بروی، دور شوی، قصه و رویا بشوی؟   انقلابی شده در سینه ی من، فتنه ی توستسبزیِ چشم تو باعث شده ر, ...ادامه مطلب

  • زندگی درد قشنگیست که جریان دارد ..

  •   تا زمانی که رسیدن به تو امکان دارد زندگی درد قشنگیست که جریان دارد   زندگی درد قشنگیست ، به جز شبهایش!که بدون تو فقط خوابِ پریشان دارد   یک نفر نیست تو را قسمت من گرداند؟! کار خیر است اگر این شهر مسلم, ...ادامه مطلب

  • نه! نگفتم دوستت دارم ولی جانم تویی ..

  •    نه! نگفتم دوستت دارم ولی جانم تویی خالق هر لحظه از این عشق پنهانم تویی .با نگاهت داغ یک رویای شیرین بر دلم-می‌نشانی تا بفهمم حکم ویرانم تویی.بی‌قراری می‌کند در شعر هم رویای توباعث بی‌تابی چشمان گریان, ...ادامه مطلب

  • تولدی دیگر ..

  •   همهٔ هستی من آیهٔ تاریکیست که ترا در خود تکرارکنان به سحرگاه شکفتن‌ها و رستن‌های ابدی خواهد برد من در این آیه ترا آه کشیدم، آه من در این آیه ترا به درخت و آب و آتش پیوند زدم زندگی شاید یک خیابان درا, ...ادامه مطلب

  • می چرخم از دلتنگی ات، دور اُتاقم را

  • می چرخم از دلتنگی ات، دور اُتاقم را آیا شود، فالی زنی ،گیری سُراغم را   من مانده ام با یک بغل احساس شیدایی عاشق شدم ، ثابت کنم ، این عشق داغم را   یوسف شدی ، درخلوتِ دیدار تو باید پاره کنم ، پیـــــــ, ...ادامه مطلب

  • کوه دلتنگی

  •   خواستم بغض کنم دل نگرانم باشددست ِ افتاده به دور چمدانم باشد   به تماشای وی از دور قناعت کردمدیدن هر قدمش یک ضربانم باشد   تا ته جاده پائیز دویدم سمتشکه در این سردی بهمن نگرانم باشد   قسمت این بود ک, ...ادامه مطلب

  • همچو طاعونی که در دلها سرایت می کنی ..

  •   همچو طاعونی که در دلها سرایت می کنی با سلاح سرد چشمانت جنایت می کنی ‌هر کجا پا می گذاری فتنه بر پا می شودعالمی را با نگاهی مبتلایت می کنی   عطر گیسویت نماز شیخ شهرم  را شکستقبله را هم‌ ، هم مسیر چشم ه, ...ادامه مطلب

  • جانا بیار باده که ایام می‌رود

  •   جانا بیار باده که ایام می‌رود تلخی غم به لذت آن جام می‌رود   جامی که عقل و روح حریف و جلیس اوست نی نفس کوردل که سوی دام می‌رود   با جام آتشین چو تو از در درآمدی وسواس و غم چو دود سوی بام می‌رود   گر, ...ادامه مطلب

  • بلدم ناز کشیدن، بلدی ناز کنی؟

  •   بلدم ناز کشیدن، بلدی ناز کنی؟بلدی حال دلم را تو کمی ساز کنی؟  بلدی کف بزنی، ساز و نی و دف بزنی؟چو قناری بلدی چهچه و آواز کنی؟ به دلم می کشم از طرحِ نگاهت غزلیبلدی با نگهت در دلم اعجاز کنی؟ غزلی از ت, ...ادامه مطلب

  • ای عشق همتی کن، رنجم به سر بر ای عشق..

  •   ای عشق! همّتی کن ،رنجم به سر بَر ای عشق!از پا نشسته داری ،دستی بر آور ای عشق!   پیریّ و هم تو دانی ،آن جادوی جوانیآری تو هم قدیمی ،هم نا مکرّر ای عشق!   ما خسته ایم و تشنه ، تو سایه ای و چشمهباغی ،پ, ...ادامه مطلب

  • شانه های تو..

  •   شانه های توهمچو صخره های سخت و پر غرورموج گیسوان من در این نشیبسینه میکشد چو آبشار نور   شانه های توچون حصار های قلعه ای عظیمرقص رشته های گیسوان من بر آنهمچو رقص شاخه های بید در کف نسیم   شانه های ت, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها