دیدمت چشم تو جا در چشم های من گرفت..

ساخت وبلاگ

دیدمت چشم تو جا در چشم های من گرفت


آتشــی یک لحــظه آمد در دلـــم دامن گرفت


آنقدر بی اختیـــار این اتفــاق افتاد کـــه


این گناه تازه ی من را خدا گردن گرفت


در دلم چیزی فرو می ریزد آیا عشق نیست


این کــــه در اندام من امـــروز باریدن گرفت؟


من که هستم؟ او که نامش را نمی دانست و بعد-


رفت زیــر سایـــه ی یک "مرد" و نـــــام "زن" گرفت


روزهای تیـره و تاری کـــه با خود داشتم


با تو اکنون معنی آینده ای روشن گرفت


زنده ام تا در تنم هرم نفس های تو هست


مرگ می داند: فقـط باید تـو را از من گرفت



شاعر: نجمه زارع


خدایا اینترم را نت بفرما!...
ما را در سایت خدایا اینترم را نت بفرما! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : edonyaeshaeran7 بازدید : 190 تاريخ : دوشنبه 24 مهر 1396 ساعت: 23:16