خدایا اینترم را نت بفرما!

متن مرتبط با «یک خاطره از یک شهید» در سایت خدایا اینترم را نت بفرما! نوشته شده است

از زندگانیم گله دارد جوانیم ..

  • زندگی... جیره مختصری است،مثل یک فنجان چای، وکنارش عشق است،مثل یک حبۂ قند،زندگی راباعشق، نوش جان بایدکرد.‎"سهراب سپهری "سهراب سپهری :زندگی رسم خویشاوندی استزندگی بال و پری دارد, با وسعت مرگپرسشی دارد اندازه ی عشقزندگی چیزی نیست که لب طاقچه ی عادت از یاد من و تو برودزندگی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر د, ...ادامه مطلب

  • گفتمش شیرین ترین آواز چیست؟

  •   گفتمش :ـ «شیرین ‌ترین آواز چیست؟ »چشم غمگینش به‌رویم خیره ماند،قطره‌قطره اشکش از مژگان چکید،لرزه افتادش به گیسوی بلند،زیر لب، غمناک خواند:ـ «نالۀ زنجیرها بر دست من!»گفتمش :ـ «آنگه که از هم بگسلند . . .», ...ادامه مطلب

  • می چرخم از دلتنگی ات، دور اُتاقم را

  • می چرخم از دلتنگی ات، دور اُتاقم را آیا شود، فالی زنی ،گیری سُراغم را   من مانده ام با یک بغل احساس شیدایی عاشق شدم ، ثابت کنم ، این عشق داغم را   یوسف شدی ، درخلوتِ دیدار تو باید پاره کنم ، پیـــــــ, ...ادامه مطلب

  • بلدم ناز کشیدن، بلدی ناز کنی؟

  •   بلدم ناز کشیدن، بلدی ناز کنی؟بلدی حال دلم را تو کمی ساز کنی؟  بلدی کف بزنی، ساز و نی و دف بزنی؟چو قناری بلدی چهچه و آواز کنی؟ به دلم می کشم از طرحِ نگاهت غزلیبلدی با نگهت در دلم اعجاز کنی؟ غزلی از ت, ...ادامه مطلب

  • من از عهد آدم تو را دوست دارم..

  •   من از عهد آدم تو را دوست دارم از آغاز عالم تو را دوست دارم   چه شبها من و آسمان تا دم صبح سرودیم نم نم: تو را دوست دارم   نه خطی، نه خالی! نه خواب و خیالی! من ای حس مبهم تو را دوست دارم   سلامی صمیم, ...ادامه مطلب

  • از زمزمه دلتنگیم، از همهمه بیزاریم..

  •   از زمزمه دلتنگیم ، از همهمه بیزاریمنه طاقت خاموشی ، نه میل سخن داریم   آوار پریشانی‌ست ، رو سوی چه بگریزیم ؟هنگامۀ حیرانی‌ست ، خود را به که بسپاریم ؟   تشویش هزار «آیا» ، وسواس هزار «اما» ،کوریم و ن, ...ادامه مطلب

  • من اگر ساز کنم حاضری آواز کنی؟

  •   من اگر ساز کنم, حاضری آواز کنی ؟غزلی خوانی و چون نغمهٔ دل بازکنی   بلدم ناز خریدن, بلدی ناز کنی ؟یا نشینی به ببرم, شعرنو آغازکنی؟   بلدم راز نگهدار شوم, راز بگوبلدی راز نگهداری و دمساز کنی ؟   بلدم , ...ادامه مطلب

  • سالیانی بی سبب از عشق پروا کرده بودم..

  • سالیانی بی‌سبب از عشق پروا کرده بودمعاشقت بودم، ولی بیهوده حاشا کرده بودم   آرزوی روشنِ روی تورا هرروز دیدنبا زبان حاشا، ولی در دل تمنّا کرده بودم   می‌شد از اوّل بگویم دوستت دارم، نگفتمحرف باید می‌زد, ...ادامه مطلب

  • عقیقه ام به نگاهت که از بلا بپرم..

  •   عقیقه ام به نگاهت که از بلا بپرمتو آن بلای قشنگی که آمدی به سرم   اسیر چشم تو مشروطه خواه لجبازمبه خاطر تو ز شاهی چه ساده میگذرم   شبیه پنجره ای بسته رو به آزادیز هرچه آن ور دیوار هست بی خبرم   نصیب, ...ادامه مطلب

  • نیمه شب بود و غمی تازه نفس..

  •   نیمه شب بود و غمی تازه نفس ره خوابم زد و ماندم بیدار . ریخت از پرتو لرزنده ی شمع سایه ی دسته گلی بر دیوار .   همه گل بود ولی روح نداشت سایه ای مضطرب و لرزان بود  چهره ای سرد و غم انگیز و سیاه گوئیا , ...ادامه مطلب

  • پیش من کام رقیب از لعل خندان می دهد..

  •   پیش من کام رقیب از لعل خندان می دهد از یکی جان می ستاند بر یکی جان می دهد   می گشاید تا ز هم چشمان خواب آلوده را هر طرف بر قتل من از غمزه فرمان می دهد   می کشد عشقم به میدانی که جان خسته را زخم مرهم, ...ادامه مطلب

  • شرح دردیست که یک مرد دچارش باشد..

  •   شرحِ دردیست که یک مرد دچارش باشدصد گره ؛ کور تر از کور به کارش باشد   زخمی ام مثل شبانی که از اقبال کجشپسر حاکم شهر عاشق یارش باشد   حال آن مجرم محکوم به اعدامی کهمادرش گریه کنان شاهد دارش باشد   یا, ...ادامه مطلب

  • شب چو در بستم و مست از می نابش کردم..

  •   شب چو در بستم و مست از می ‌نابش کردمماه اگر حلقه به در کوفت جوابش کردم   دیدی آن ترک ختا دشمن جان بود مرا؟گرچه عمری به خطا دوست خطابش کردم   منزل مردم بیگانه چو شد خانه ی چشمآن قدر گریه نمودم که خرا, ...ادامه مطلب

  • عشق یعنی زخمه ای از تیشه و سازی ز سنگ..

  •   نازنینم رنجش از دیوانگی هایم خطاستعشق را همواره با دیوانگی پیوند هاست   شاید اینها امتحان ماست با دستور عشقورنه هرگز رنجش معشوق را عاشق نخواست   چند می گویی که از من شکوه ها داری به دل ؟لب که بگشایم, ...ادامه مطلب

  • از عشق، از امید، از فردا نمی ترسی..

  • برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید ادامه مطلب, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها