خدایا اینترم را نت بفرما!

متن مرتبط با «درد یعنی تو بی خبر باشی» در سایت خدایا اینترم را نت بفرما! نوشته شده است

زندگی درد قشنگیست که جریان دارد ..

  •   تا زمانی که رسیدن به تو امکان دارد زندگی درد قشنگیست که جریان دارد   زندگی درد قشنگیست ، به جز شبهایش!که بدون تو فقط خوابِ پریشان دارد   یک نفر نیست تو را قسمت من گرداند؟! کار خیر است اگر این شهر مسلم, ...ادامه مطلب

  • نه! نگفتم دوستت دارم ولی جانم تویی ..

  •    نه! نگفتم دوستت دارم ولی جانم تویی خالق هر لحظه از این عشق پنهانم تویی .با نگاهت داغ یک رویای شیرین بر دلم-می‌نشانی تا بفهمم حکم ویرانم تویی.بی‌قراری می‌کند در شعر هم رویای توباعث بی‌تابی چشمان گریان, ...ادامه مطلب

  • تولدی دیگر ..

  •   همهٔ هستی من آیهٔ تاریکیست که ترا در خود تکرارکنان به سحرگاه شکفتن‌ها و رستن‌های ابدی خواهد برد من در این آیه ترا آه کشیدم، آه من در این آیه ترا به درخت و آب و آتش پیوند زدم زندگی شاید یک خیابان درا, ...ادامه مطلب

  • جانا بیار باده که ایام می‌رود

  •   جانا بیار باده که ایام می‌رود تلخی غم به لذت آن جام می‌رود   جامی که عقل و روح حریف و جلیس اوست نی نفس کوردل که سوی دام می‌رود   با جام آتشین چو تو از در درآمدی وسواس و غم چو دود سوی بام می‌رود   گر, ...ادامه مطلب

  • شانه های تو..

  •   شانه های توهمچو صخره های سخت و پر غرورموج گیسوان من در این نشیبسینه میکشد چو آبشار نور   شانه های توچون حصار های قلعه ای عظیمرقص رشته های گیسوان من بر آنهمچو رقص شاخه های بید در کف نسیم   شانه های ت, ...ادامه مطلب

  • من از عهد آدم تو را دوست دارم..

  •   من از عهد آدم تو را دوست دارم از آغاز عالم تو را دوست دارم   چه شبها من و آسمان تا دم صبح سرودیم نم نم: تو را دوست دارم   نه خطی، نه خالی! نه خواب و خیالی! من ای حس مبهم تو را دوست دارم   سلامی صمیم, ...ادامه مطلب

  • از زمزمه دلتنگیم، از همهمه بیزاریم..

  •   از زمزمه دلتنگیم ، از همهمه بیزاریمنه طاقت خاموشی ، نه میل سخن داریم   آوار پریشانی‌ست ، رو سوی چه بگریزیم ؟هنگامۀ حیرانی‌ست ، خود را به که بسپاریم ؟   تشویش هزار «آیا» ، وسواس هزار «اما» ،کوریم و ن, ...ادامه مطلب

  • مگر تو یار نبودی؟ بمان و یاری کن ..

  • مگر تو یار نبودی؟ بمان و یاری کنبمان و با من ِ دلمُرده سوگواری کن هزار بار به شوق ِ تو با تو خندیدم تو نیز با من یک بار گریه‌زاری کن  به دیگران چه که درکم کنند یا نکنند"تو" درک کن "تو" کنارم بمان "تو", ...ادامه مطلب

  • سالیانی بی سبب از عشق پروا کرده بودم..

  • سالیانی بی‌سبب از عشق پروا کرده بودمعاشقت بودم، ولی بیهوده حاشا کرده بودم   آرزوی روشنِ روی تورا هرروز دیدنبا زبان حاشا، ولی در دل تمنّا کرده بودم   می‌شد از اوّل بگویم دوستت دارم، نگفتمحرف باید می‌زد, ...ادامه مطلب

  • بدهم تکیه به تو شانه شدن را بلدی؟

  • بدهم تکیه به تو شانه شدن را بلدی؟ گرمی ثانیه ای خانه شدن را بلدی؟   تو که ویرانه کننده است غمت می دانمخوردن غصّه و ویرانه شدن را بلدی؟   آنقدر سوخته قلبم که قلم می سوزدشمع گریان شده، پروانه شدن را بلد, ...ادامه مطلب

  • نشود فاش کسی آنچه میان من و توست..

  •   نشود فاش کسی آنچه میان من و توستتا اشارات نظر نامه رسان من و توست   گوش کن با لب خاموش سخن می گویمپاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست   روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندیدحالیا چشم جهانی نگران من و توست, ...ادامه مطلب

  • روز شادی است بیا تا همگان یار شویم..

  • روز شادی است بیا تا همگان یار شویمدست با هم بدهیم و بر دلدار شویم   چون در او دنگ شویم و همه یک رنگ شویمهمچنین رقص کنان جانب بازار شویم   روز آن است که خوبان همه در رقص آیندما ببندیم دکان‌ها همه بی‌کا, ...ادامه مطلب

  • شرح دردیست که یک مرد دچارش باشد..

  •   شرحِ دردیست که یک مرد دچارش باشدصد گره ؛ کور تر از کور به کارش باشد   زخمی ام مثل شبانی که از اقبال کجشپسر حاکم شهر عاشق یارش باشد   حال آن مجرم محکوم به اعدامی کهمادرش گریه کنان شاهد دارش باشد   یا, ...ادامه مطلب

  • مانده پشت بغض تلخم درد بعضی حرف ها..

  • "بعضی حرف ها" مانده پشت بغض تلخم دردِ بعضی حرفها نیست اینجا بین مردم،مردِ بعضی حرفها   گاه گاهی می خورد بر قامت احساس من ضربه ای از تیشه ی نامردِ بعضی حرف ها   کرده ام پاک از دلم اندیشه ی غم را ولی با, ...ادامه مطلب

  • عشق یعنی زخمه ای از تیشه و سازی ز سنگ..

  •   نازنینم رنجش از دیوانگی هایم خطاستعشق را همواره با دیوانگی پیوند هاست   شاید اینها امتحان ماست با دستور عشقورنه هرگز رنجش معشوق را عاشق نخواست   چند می گویی که از من شکوه ها داری به دل ؟لب که بگشایم, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها