خدایا اینترم را نت بفرما!

متن مرتبط با «درد یعنی برود تا خبرش برگردد» در سایت خدایا اینترم را نت بفرما! نوشته شده است

زندگی درد قشنگیست که جریان دارد ..

  •   تا زمانی که رسیدن به تو امکان دارد زندگی درد قشنگیست که جریان دارد   زندگی درد قشنگیست ، به جز شبهایش!که بدون تو فقط خوابِ پریشان دارد   یک نفر نیست تو را قسمت من گرداند؟! کار خیر است اگر این شهر مسلم, ...ادامه مطلب

  • می چرخم از دلتنگی ات، دور اُتاقم را

  • می چرخم از دلتنگی ات، دور اُتاقم را آیا شود، فالی زنی ،گیری سُراغم را   من مانده ام با یک بغل احساس شیدایی عاشق شدم ، ثابت کنم ، این عشق داغم را   یوسف شدی ، درخلوتِ دیدار تو باید پاره کنم ، پیـــــــ, ...ادامه مطلب

  • نیمه شب بود و غمی تازه نفس..

  •   نیمه شب بود و غمی تازه نفس ره خوابم زد و ماندم بیدار . ریخت از پرتو لرزنده ی شمع سایه ی دسته گلی بر دیوار .   همه گل بود ولی روح نداشت سایه ای مضطرب و لرزان بود  چهره ای سرد و غم انگیز و سیاه گوئیا , ...ادامه مطلب

  • روز شادی است بیا تا همگان یار شویم..

  • روز شادی است بیا تا همگان یار شویمدست با هم بدهیم و بر دلدار شویم   چون در او دنگ شویم و همه یک رنگ شویمهمچنین رقص کنان جانب بازار شویم   روز آن است که خوبان همه در رقص آیندما ببندیم دکان‌ها همه بی‌کا, ...ادامه مطلب

  • شرح دردیست که یک مرد دچارش باشد..

  •   شرحِ دردیست که یک مرد دچارش باشدصد گره ؛ کور تر از کور به کارش باشد   زخمی ام مثل شبانی که از اقبال کجشپسر حاکم شهر عاشق یارش باشد   حال آن مجرم محکوم به اعدامی کهمادرش گریه کنان شاهد دارش باشد   یا, ...ادامه مطلب

  • مانده پشت بغض تلخم درد بعضی حرف ها..

  • "بعضی حرف ها" مانده پشت بغض تلخم دردِ بعضی حرفها نیست اینجا بین مردم،مردِ بعضی حرفها   گاه گاهی می خورد بر قامت احساس من ضربه ای از تیشه ی نامردِ بعضی حرف ها   کرده ام پاک از دلم اندیشه ی غم را ولی با, ...ادامه مطلب

  • عشق یعنی زخمه ای از تیشه و سازی ز سنگ..

  •   نازنینم رنجش از دیوانگی هایم خطاستعشق را همواره با دیوانگی پیوند هاست   شاید اینها امتحان ماست با دستور عشقورنه هرگز رنجش معشوق را عاشق نخواست   چند می گویی که از من شکوه ها داری به دل ؟لب که بگشایم, ...ادامه مطلب

  • کودکی هایم اتاقی ساده بود..

  • کودکی, هایم اتاقی, ساده بود قصه ای، دورِ اجاقی ساده بود شب که می شد نقش ها جان می گرفت روی سقف ما که طاقی ساده بود می شدم پروانه، خوابم می پرید خواب هایم اتفاقی ساده بود زندگی دستی پر از پوچی نبود ب, ...ادامه مطلب

  • شام مهتاب

  •   (شام مهتاب,) دلم غمگین تر از هر شب، دو چشمم باز بی خواب است ببار ای آسمان امشب، که قلبم باز بی تاب است   نه روز آرامشی در دل، نه شب در چشم من خواب است برایت شعر می گویم، که امشب شام مهتاب, است   من ام, ...ادامه مطلب

  • این کیمیای تازه دستاوردِ عشق است..

  •   ای کاش مانند ِ کبـــــــوتر پر بگیرمبر لب، نشان از برگ ِ نیلوفر بگیرم   آه ای خدای موج و طوفان ، قایقم رایک دم رهــــا کن تا کمی لنگر بگیرم   این کیمیای, تازه دستاوردِ, عشق است:از آب و از خاک و هوا ، , ...ادامه مطلب

  • به آسمان زدم و آفتاب آوردم ..

  • به بررسی از مرجع آسمان طبق کپی رایت زدم و بررسی از مرجع آفتاب طبق کپی رایت بررسی از مرجع آوردم طبق کپی رایت برای هر دوی مان التهاب بررسی از مرجع آوردم طبق کپی رایت هزار تیزیِ یخ بر تنم کشید اسفند ولی به شوق بهار تو تاب آوردم برای کوزه گی ات چشمه چشمه آب زلال برای خمره گی ات هم شراب آوردم منی که بوسه به , ...ادامه مطلب

  • من گرفتار شبم..

  •  من گرفتار ِ شبم  در پی ماه آمده ام  سیب را دست تو دیدم , به گناه آمده ام  شب و گیسوی تو  تا باز به هم پیوستند  من به شبگردی این شهر ِ سیاه آمده ام  شاعر: فریدون مشیری **** با تشکر از دوست عزیز:  мдjiD ××آریایــــــــیها×× , ...ادامه مطلب

  • یخ کرده ام! اما نه از سوز زمستان ..

  •  یخ کرده ام! اما نه از سوز زمستان! اما نه از شب پرسه های زیر باران یخ کرده ام یخ کردنی در تب، تبی که جسمم نه! دارد باورم، می سوزد از آن یخ کرده ام اما تو ای دست نوازش روح یخی را با چنین شولا مپوشان گرمم نخواهی کرد و فرقی هم ندارد یخ بسته ای پوشیده باشد یا که عریان یخ کرده ام چون قطب، آری این چنین است وقتی نمی تابی تو ای خورشید پنهان یخ کرده ام! یخ کرده ام! ها … جان پناهم! مگذار فریادت کنم در کوهساران شاعر: محمدﻋﻠ ﺑﻬﻤﻨ **** دل هاتون گرم , ...ادامه مطلب

  • بی تو مهتاب شبی غصه به قلبم جا شد..

  • زندگی... جیره مختصری است،مثل یک فنجان چای، وکنارش عشق است،مثل یک حبۂ قند،زندگی راباعشق، نوش جان بایدکرد.‎"سهراب سپهری "سهراب سپهری :زندگی رسم خویشاوندی استزندگی بال و پری دارد با وسعت مرگپرسشی دارد اندازه ی عشقزندگی چیزی نیست که لب طاقچه ی عادت از یاد من و تو برودزندگی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر داردزندگی سوت قطاری است که در خواب پلی می پیچدزندگی مجذور آیینه استزندگی گل به توان ابدیتزندگی ضرب ز,مهتاب,قلبم ...ادامه مطلب

  • تو چشمای پر از دردم ..

  • زندگی... جیره مختصری است،مثل یک فنجان چای،وکنارش عشق است،مثل یک حبۂ قند،زندگی راباعشق،نوش جان بایدکرد.‎"سهراب سپهری "سهراب سپهری :زندگی رسم خویشاوندی استزندگی بال و پری دارد با وسعت مرگپرسشی دارد اندازه ی عشقزندگی چیزی نیست که لب طاقچه ی عادت از یاد من و تو برودزندگی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر دار, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها