خدایا اینترم را نت بفرما!

متن مرتبط با «درد یعنی چه» در سایت خدایا اینترم را نت بفرما! نوشته شده است

زندگی درد قشنگیست که جریان دارد ..

  •   تا زمانی که رسیدن به تو امکان دارد زندگی درد قشنگیست که جریان دارد   زندگی درد قشنگیست ، به جز شبهایش!که بدون تو فقط خوابِ پریشان دارد   یک نفر نیست تو را قسمت من گرداند؟! کار خیر است اگر این شهر مسلم, ...ادامه مطلب

  • نشود فاش کسی آنچه میان من و توست..

  •   نشود فاش کسی آنچه میان من و توستتا اشارات نظر نامه رسان من و توست   گوش کن با لب خاموش سخن می گویمپاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست   روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندیدحالیا چشم جهانی نگران من و توست, ...ادامه مطلب

  • شرح دردیست که یک مرد دچارش باشد..

  •   شرحِ دردیست که یک مرد دچارش باشدصد گره ؛ کور تر از کور به کارش باشد   زخمی ام مثل شبانی که از اقبال کجشپسر حاکم شهر عاشق یارش باشد   حال آن مجرم محکوم به اعدامی کهمادرش گریه کنان شاهد دارش باشد   یا, ...ادامه مطلب

  • مانده پشت بغض تلخم درد بعضی حرف ها..

  • "بعضی حرف ها" مانده پشت بغض تلخم دردِ بعضی حرفها نیست اینجا بین مردم،مردِ بعضی حرفها   گاه گاهی می خورد بر قامت احساس من ضربه ای از تیشه ی نامردِ بعضی حرف ها   کرده ام پاک از دلم اندیشه ی غم را ولی با, ...ادامه مطلب

  • عشق یعنی زخمه ای از تیشه و سازی ز سنگ..

  •   نازنینم رنجش از دیوانگی هایم خطاستعشق را همواره با دیوانگی پیوند هاست   شاید اینها امتحان ماست با دستور عشقورنه هرگز رنجش معشوق را عاشق نخواست   چند می گویی که از من شکوه ها داری به دل ؟لب که بگشایم, ...ادامه مطلب

  • هر چه می خواهی ببر، اما مرا از یاد نه..

  •     رفتی و دل را رها کردی ولی آزاد نهدست‌هایت رفت از دستم ولی از یاد نهلحظه‌ی آخر شنیدی حرف‌هایم را ولیگفتنی‌ها در نگاهم بود، در فریاد نهعشق دنیای مرا از من گرفت و دلخوشمزندگی را پای عشقت داده‌ام، بر, ...ادامه مطلب

  • گرچه دور است ولی زود عیان خواهد شد..

  •   بیشه‌ای سوخته در قلبِ کویری‌ست، منم!وندرآن بیشه‌ی آتش‌زده شیری‌ست، منم!   ای فلک! خیره به روئین تنی‌ات چشم مدوز،راست در ترکشِ رستم پَرِ تیری‌ست منم!   تا قفس هست مرا شادی آزادی نیست،هرکجا در همه آفا, ...ادامه مطلب

  • بی تو از چهره پاییز، غم انگیز ترم..

  •   بی تو از چهره‌ی پاییز،, غم‌انگیز,ترمچه بلاها که نیاورده جدایی به سرم   مثل تنهایی یک کوچه در این شهر شلوغ دلخوشِ آمدن و رفتن یک رهگذرم   بس که در حسرت پروازم و پرپر زده‌امکورکورانه قفس ساختم از بال و , ...ادامه مطلب

  • گرچه چشمان تو جز در پی زیبایی نیست..

  • گرچه چشمان تو جز در پی زیبایی نیست     دل بکن! آینه این قدر تماشایی نیست حاصل خیره در آینه شدن‌ها آیا                دو برابر شدن غصه تنهایی نیست؟! بی‌سبب تا لب دریا مکشان قایق را          قایقت را, ...ادامه مطلب

  • اگر چه سخت نگه داری از گناه ..

  • اگرچه سخت نگه داری از گناه گاهی شرایطی است که ناچاری از گناه هر لحظه ممکن است که با برق یک نگاه بر دوش تو نهاده شود باری از گناه گفتم: گناه کردم اگر عاشقت شدم.... گفتی تو هم چه ذهنیتی داری از گناه! سخت است این که دل بکنم از تو، از خودم از این نفس, ...ادامه مطلب

  • تو چشمای پر از دردم ..

  • زندگی... جیره مختصری است،مثل یک فنجان چای،وکنارش عشق است،مثل یک حبۂ قند،زندگی راباعشق،نوش جان بایدکرد.‎"سهراب سپهری "سهراب سپهری :زندگی رسم خویشاوندی استزندگی بال و پری دارد با وسعت مرگپرسشی دارد اندازه ی عشقزندگی چیزی نیست که لب طاقچه ی عادت از یاد من و تو برودزندگی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر دار, ...ادامه مطلب

  • هر چه گشتیم نشد یافت کنیم انسان را ..

  • زندگی... جیره مختصری است،مثل یک فنجان چای،وکنارش عشق است،مثل یک حبۂ قند،زندگی راباعشق،نوش جان بایدکرد.‎"سهراب سپهری "سهراب سپهری :زندگی رسم خویشاوندی استزندگی بال و پری دارد با وسعت مرگپرسشی دارد اندازه ی عشقزندگی چیزی نیست که لب طاقچه ی عادت از یاد من و تو برودزندگی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر دار, ...ادامه مطلب

  • آه دکتر! سرِ من درد بزرگی دارد

  • آه دکتر! سرِ من درد بزرگی شده است بره ی لعنتی ام عاشق گرگی شده است سرد شد از تن من... دل به خیابان زد و رفت گرگِ من بره نچنگیدهِ به باران زد و رفت...   آه دکتر! لبِ او «صبر و ثباتم» می داد بوش «وقت سحر از غصه نجاتم» می داد! آه دکتر! نفست گم شده باشد سخت است نفست همدم مردم شده باشد... سخت است آه دکتر! سرِ من درد بزرگی دارد بره ام میل به بوسیدن گرگی دارد... دکتر این بار برایم نمِ باران بنویس دو سه شب پرسه زدن توی خیابان بنویس... شاعر : مهتاب یغما **** با تشکر از دوست عزیز:  мдjiD ××آریایــــــــیها××, ...ادامه مطلب

  • دیگر چه بلاییست ..

  • دیگر چه بلاییست غم انگیز تر از این... من بار سفر بستم و یک شهر نفهمید...! شاعر : فرامرز عرب عامری   **** با تشکر از دوست عزیز:  мдjiD ××آریایــــــــیها××, ...ادامه مطلب

  • هر چه او ناز و ادا کرد

  • هرچـــه او ناز و ادا کــرد مجابش کردمتا رضاخان شدم و کشف حجابش کردممریم باکره ای بود و عبادت می کردجبرئیلش شدم و پاک خرابش کردمچشم افسونگر میگون غزلخوانی داشتهر غـــزل خواند یکــی ناب جوابش کردمگل سرخی که دهانم ز دهانش بر داشتآنقدَر سخت مکیدم کـــه گلابش کردمتا کـــه شلّیک کند بوسه ی آتش ، تا صبــحلب مسلسل شد و پیوسته خشابش کردمبازوان را ز دو سو مثل کتابی بستممثل یک برگ گل ِ لای کتابش کردمتا کــه بردارم ، از گردن او حـق زکاتبوسه ی بیشتر از حدّ نصابش کردم شاعر: غلام عباس سعیدی ***** با تشکر از دوست عزیز: мдjiD ××آریایــــــــیها×× ,هر چه او ناز و ادا کرد,هرچه او ناز و ادا کرد مجابش کردم ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها